این جاسوس وطنفروش را روانشناسی کنید!
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۴۹۳۹۴
دستگیری و اعدام علیرضا اکبری که با نام ابرجاسوس در شبکههای اجتماعی شهره شد، با واکنشهای بسیاری همراه بود. اکبری سابقه حضور در جبهه و مسئولیتهای ردهبالایی همچون معاون وزیر دفاع را در کارنامه خود داشت. کاربران تأکید کردند که سزای خیانت به وطن، اعدام است و آرزوی اعدام تمامی جاسوسان و خائنان به وطن را کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
۷ شاه مهره جاسوسی که در تور اطلاعاتی ایران به دام افتادند + تصاویرفاطمه هدایتی:
گفت ذرهذره آلوده شده و ذرهذره قبحش ریخته... خدا عاقبت همه ما رو بخیر کنه. وقتی امثال طلحه و زبیر در اسلام داشتیم... جایی برای سؤال چرا نمیماند. فقط خدا بهمون کمک کنه.
ا. ر. دهمرده:
یکی نیست بگه آخه لامذهب، تو دیگه چرا؟! پول داشتی، موقعیت و پست و مقام داشتی. عزت و احترام داشتی. سابقه شش سال حضور در جبهه و جنگ داشتی. تو دیگه چی میخواستی؟ چطور تونستی به وطنی که شش سال براش جنگیده بودی، خیانت کنی؟ خدا عاقبت همه ما رو بخیر کنه.
کریم حقی:
علیرضا اکبری! چی کم داشتی که سوابق، آبرو، دین، دنیا، وطن و حیثیتات را به دشمنان این آب و خاک فروختی. انگلیسیها چی به تو دادند که ایران نداد. یقه آخوندی و با شش تا جای مهر قلابی بر پیشانی، خون رفقای شهیدت را به یک ویزا فروختن، ارزشاش را داشت!
رامین رجبی:
امیدوارم در خصوص علیرضا اکبری یک کار روانشناسانه خوب کرده باشند تا بفهمند چرا باید کسی در پست و مقام و جایگاه اکبری دست به جاسوسی بزند. او واقعاً چه کم داشت که خیانت کرد؟ حتی اگر پول میخواست، میتوانست مثل دهها دزد دیگر دست به اختلاس بزند ولی چرا خیانت؟
حامد عاقل:
علیرضا اکبری جاسوس انگلیس هم به دار مجازات آویخته شد. خدایا جانم را هزاران بار بگیر ولی روزی رو نیار که به وطنم و مردمم خیانت کنم.
علیرضا کاظمی:
تزویر با لباس دیانت و تقوا به میدان میآید! تزویر سکهای است دورو که بر یک رویش نام خدا و روی دیگرش نقش ابلیس است! #علیرضا اکبری
عبدالله گنجی:
سفارت انگلیس جاسوس اکبری را جذب و برای خروجش از کشور سناریوی سکته را طراحی و اسرار وزارت دفاع را... حالا بستن سفارت یا اخراج سفیر هیچ لااقل بچه حزباللهیها اینجا تاریخ را به هم پیوند دهند که این سفارت کارکردش در امتداد سفارت امریکاست و میشود نام آن را همیشه لانه جاسوسی٢ گذاشت.
فؤاد ایزدی
مصاحبه امروز:
۱) ناراحتی بریتانیای صغیر و امریکا از اعدام علیرضا اکبری قابل درکه. معمولاً به جاسوسها گفته میشه اگر دستگیر هم بشوند در مبادله جاسوسها آزاد میشوند. اعدام اکبری کار جذب جاسوسهای جدید را سخت میکنه. ۲) برخورد با عوامل کشورهایی که در پی تجزیه ایران هستند حق ایرانه.
اعظم سادات سیدمؤمنی:
انشاءالله روزی برسه که همه خیانتکارها به جمهوری اسلامی ایران محاکمه بشن... تا باد چنین بادا.
یاسر شادمنش:
علیرضا اکبری به دار مجازات آویخته شد. ایران قطعاً خیانت و وطنفروشی وی را نخواهد بخشید. #ابرجاسوس #انگلیس
احمد سجادپور:
فکر و ذات غربگدا و از خودباخته انسان رو به چنین راههایی میکشونه.
محمد کرمانی:
سیر علیرضا اکبری از رزمنده به خائنی وطنفروش، عبرتآموز است که نیاز به کار روانشناختی دارد. آیتالله مصباح (ره) سالها قبل درس اخلاقی با عنوان «تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام» داشتند که به همین جنس تغییرات در صدر اسلام هم میپرداختند.ای کاش آن بحثها فراگیر میشد.
علیرضا گرائی:
علیرضا اکبری اعدام شد! عاقبت خیانت به وطن، چیزی جز بیآبرویی و مرگ مفتضحانه نیست.
مصطفی غفاری:
علیرضا اکبری ابرجاسوس انگلیسی صبح دیروز به ملکه بریتانیا پیوست، البته به وسیله طنابدار. عاقبت خیانت مرگه.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی اخبار داغمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جاسوس انگلیسی خائن علیرضا اکبری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۴۹۳۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد میدهند؟
اینکه خوانندهای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچکدام.
گاه گفته میشود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمیتواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوامزدگی، شهریزدگی، غربزدگی یا شرقزدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه میشود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکردهایم که سالها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بینالمللی را بر ضد ایران برآشفت. چهرهای خشن و بیتمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهرهای بسیار مخدوش بود.
برخی «دستاندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بیتوجه به ابعاد ملی و بینالمللی چنین احکامی میخواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهرهای انقلابی از خود نشان دهند درحالیکه آنگاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمیماند و ما میمانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودیها»، خون در دل و پا در گِل، بیان میکنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمیکنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همینجا بگویم که من هیچگونه علاقهمندی به برخی از رویهها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش میگویم که آنان نیز به دلیل بیتدبیریهای ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و همداستان باشیم تا مقبول درگاهشان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیتهای سیاسی درد و رنجکشیده که قدم در راه عدالتطلبی و آزادی گذاشتهاند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیدهاند، یکساناند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق میدانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفافتر ابراز میکردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی میتواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرینکردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود میگیرد. مسابقهای که در میان برخی مسئولان کشور برای بیحیثیتکردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفتآور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامدهاند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر میکنند و معمولا در تجدیدنظر نقض میشود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج میآورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلودهکردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از اینرو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاههای فرهنگی نیز هست که با هزینههای بسیار فعالیتهای برونمرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمیدهند و در برابر چنین فضای آلودهای از طرف «خودیها» سکوت مطلق کردهاند.